مورچه سیاه

ساخت وبلاگ
اوفــــ

این دوروز تعطیلی مث برق و باد گذشت

امروزم خونه عمه دعوت داریم

بی بابا و داداش میخوایم بریم

 

پ.ن:سفرتان بی خطر :)

مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 23 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 14:59

فردا تمام مدارس تهران تعطیله!

بیا!!اینم شانسه؟؟

اگر ما تهران بودیم،تمام مدارس شیراز تعطیل میشد!

مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 18 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 14:59

خوش برگشتید :)   +بابا دیروز از کربلا اومد.از مدرسم اجازه گرفتن و منم اومدم خونه زنگ آخرو.دسته گل و بوی عطر و اسفند و هیاهو و اینا حس خوبی داشت   ++دیشب عموها اومدن. وای ک چقدر حرص خوردم و عصبی شدم ولی ریلکس برخورد کردم.   +++بابا هی میگه سوغات برات نیاوردم! ++++داداش خوشحاله ولی نمیشه عین ادم تعریف کنه برامون چی بوده کربلا و چی بهش گذشته! +++++خیلی شیک دیشب بابا جان بهم گفت خیلــــــــــــــــی خنگی فائزه!     +*امروز رفتیم با باباجان بیرون. گفتمش من گردنبند نقره میخوام. گفت  کاری کن پشیمون شم آوردمت ها مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 21 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 14:59

لعنت به ریاضی که دوسش داشتم. به معنای واقعی کلمه گند زدم ریاضیمو +هرچیزی که دوست داشتم،از دستم رفت. فکر نمیکردم یه کتاب یه درسی که اینقدر برام شیرین باشه رو نابود کنم با بی دقتی های همیشگی.خداکنه معلمه بفهمه من بچه زرنگم نه از این تنبل ها. فکر کنم دیدش نسبت بهم عوض شده زیست نیومد و خوب بود.زبان معلمه تیکه بارمون کرد ،بدجور بیشعور آمادگی هم انگار یادش نبود بپرسه   مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 16:59

عایا مَن دیوانِــ عَم؟

کِــ تُرشیــ لیتِــ رو مِثـِ ماستـ میخُورَمـ؟!

مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 16:59

درراه سفری... سفرتان بخیر بابای عزیزم و محمدجونم   +روز یکشنبه بابا رفت کربلا :)بااتوبوسی که کرایه کرده بودن از اینجا سوار میشدن تا شلمچه. اونجا برای زوار حسین،اسفند دود کردن. به دود اسفند حساست دارم . شروع کردم به سرفه کردن.آب هم نبود و داشتم خفه میشدم. در یه خونه ای باز بود ک دم در،یه اقای جوونی وایساده بود و یه خانم مسنی.همینجور ک سرفه میکردم گفتم میتونم برم داخل؟کسی جوابم نداد منم خیلی شیک بی اجازه رفتم توی حیاط یه پسرجوون دیگه باز داخل بود اشاره کرده گفت آشپزخونه اونجاست. منم سرم انداختم پایین رفتم توش آشپزخونه آب خوردم بعدم خیلی شیک اومدم بیرون از خونشون ک دیدم دخترعمم پوکیده از خنده. دیرو زنگ زده میگه دوستم میگفت پسرداییش تعریف میکرده "مامان بابام که داشتن میرفتن کربلا،توی حیاط وایساده بودیم که یه دختره سرش انداخت پایین اومد داخل." یعنی اینقدر ضایع بودم که همه خندیدن بهم مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 16:59

آبجی فاطمه اومده بابا داره میره کربلا با داداش بالاخره هری پاتر قسمت یکش بدستم رسید رفیق جان برام سوغات ها رو آورده و عروسک رو گذاشتم جلوی چشمم   +حوصله درس خوندن ندارم اصلا میدونم هرفم رو ولی تلاشش رو نمیتونم فعلا! بنظرم یه چیزی باید تشویقم کنه خیلی زیاد... یه چیزی که این حوصله از دست رفته و این شیطان نفس منو بکشه یه چیزی که خیلی کمکم کنه اول درس هامو،اون اولویت هامو ک تو زندگیم هست رو انجام بدم. مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نمیدونم چی میشه,نمیدونم فردا چی میشه,نمیدونم میشه بد شم,ندیده عاشقت شدم نمیدونم چی میشه,نمایشنامه نمیدونم فردا چی میشه,نمایش نمیدونم فردا چی میشه,نمیدونم فردا چی میشه تنسی ویلیامز,نمیدونم آخرش چی میشه,نمیدونم به انگلیسی چی میشه,تئاتر نمیدونم فردا چی میشه, نویسنده : faezehha بازدید : 19 تاريخ : شنبه 15 آبان 1395 ساعت: 18:14

دیروز با دبیر زبان محترم دعوامون شد. تقصیر ماهم نبود. کشیدنمون دفتر حالا بگم برای چی.گفت ی تمرین رو حل کنین. ماهم حل کردیم ،اون سرش تو گوشیش بود هم بچه ها شروع کردن تعریف کردن و خندیدن ماهم همینطور بعد برگشت به ما گفت خیلی میخندید واینا حالا همه اینطوری بودن ها منم ک مریض بودم،سرماخوردگی شدید،حوصله نداشتم حرف بزنم و کاری کنم بعد آخر کلاس قهر کرد رفت خیلی شیک کشیدنمون دفتر مقصرم نبودیم.گفت باخانوادتون بیاین تعهد بدین ناظم مدرسه گفت من میشناسموشن اینا اینجوری نیستن بخاطر من،گفت نه یکی دبیرا هم گفت اینا خیلی دخترای خوبین،باز گفت نه! بیشعور آشغال، به هم مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 8:13

امروز امتحان شیمی رو دادیم و نمره خیلی خوبی میگیرم

فردا ادبیات امتحانه حس خوندنش نیست

کادوی رفیق جانمان را دادم بالاخره

این سرماخوردگی مثل اینکه قصد نداره تموم شه:/

مورچه سیاه...
ما را در سایت مورچه سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : faezehha بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 8:13